مریممریم، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ: دلخسته ی عشقوبلاگ: دلخسته ی عشق، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

دلخسته عشق

کادوی روز مادر

مــادرم فـرشــــــتــه است .. ولی … هیچوقت ندیدم پرواز کند … زیرا به پایش … مـــن را بسته بود … بــرادرم را… و همه ی زندگیش را … معذرت میخواهم نیوتون …! راز جاذبه، “ مــــــادر “ من است! معذرت میخواهم ادیسون! چرا که “ مــــــادر ” من اولین چراغ زندگی من است! معذرت میخواهم انیشتین! فرمولهای تو از توضیح “ مــــــادر ” من عاجزند! رومئو! همه راه ها به عشق “ مــــــادر ” من ختم میشود …! مــــــادر من ، عــــــشــــق من است… میترسم برای ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بیاید &helli...
10 فروردين 1395

بوستان هاشمی

  سلامی به گرمی افتاب سلامی عاشقانه سلامی به لحظات شیرین زندگی ام من امروز با مادر و پدرم به بوستان هاشمی رفتیم چون خیلی وقت بود که ما به بوستان هاشمی نیامده بودیم و خیلی تغییر کرده بود راستی اگر به قم امدید حتمآبه پارگ بوستان هاشمی و علوی بروید . توی حوض ان چند فلامینگو قرار داشت و من هم از ان ها عکس گرفتم   اما بعد با دختر عمه ام زهرا رفتیم بالا ی تپه و یک عکسم از ن جا گرفتیم: جلو ترکه رفتیم یک ابنمای دیگر بود خیلی قشنگ است ولی به بالاش نگاه نکنید پاینش قشنگ تر است. منتظر پست های دیگرم باشید ...
10 فروردين 1395

بهار امسال

سال نو مبارک باد امسال موقع سال تحویل ما رفتیم خانه ی مامان جونم اتفاقاخاله ام از تهران امده بود ما سفره ی هفت سین را چینده بودیم .خانه ی خودمونا این ماهی و حوض ما است دیگه از سفره هفت سینمون عکس کامل نگرفتم .چون می خواستیم بریم خانه ی مامانجونم اره دیگه سال تحویل شد و اغاز عیدی ها اولین کسی که به من عیدی داد اقا جونم بود . واقعآروز ها چه قدر تند می گذرد توی این چند وقت یا خانه ی مامانجون بودیم یا پارک جای خواستی نرفتیم بای ...
5 فروردين 1395

کارنامه ام

من کارنامه ام را گرفتم ولی نمی دانم کجا گذاشته ام حال پیدا کردن را ندارم مثل همیشه خیلی خوب   20 ...
2 اسفند 1394

عکس من در روزنامه(کلاس اولم

سلام سلام من اومدن با خبر های خوش من امروز خیلی خسته بودم گفتم بیام یه سری به وبلاگم بزنم یا برم خاطراتم را بخوانم وقتی داشتم خاطراتم را مرور می کردم یک روزنامه پیدا کردم اول می خواستم بندازمش دور که ناگهان عکس من در ان روزنامه بود وقتی کل روز نامه را باز کردم دیدم دوستان قدیمی ام و دوست صمیمی من عکسشون بودو من هم عکسم بود اینم عکس من کنارش خودکار کشیدم علامت زدم ...
2 اسفند 1394

اولین امتحان من

اولین امتحان من ریاضی بود که چند سوال سخت به من و هم کلاسی هایم دادند وحدود دوتا زنگ 45 دقیقه ای را داشتیم امتحان ریاضی می دادیم چند روز گذشت. . . . . . . . . . . . . . . جواب امتحانان من خیلی خوب درمیان29 نفر 6 تا خیلی خوب و 2 نفر خوب و 21 نفر نیاز به تلاش بیشتر شدندمن دهنم واموند   ...
6 دی 1394

امتحانات مدرسه

باز امتحانات سخت مدرسه شروع شدالان برف یه خوبی دارد: ای کاش یه برف سنگین میومد ما تعطیل می شدیم اما بعدیش اینه که مامان و بابا نمی زارند از خانه بیرون بریم                                                   اصلآمن نخوام امتحان بدم باید کی رو ببینم به من بگید ...
4 دی 1394

هوای برفی

اه هنوز زمستان نیومده گوله های سفید از ابر ها می بارد انگار عروسی درختان است درختان سفید پوش شده اند صدای خروپوف خرس ها به گوش می رسد دلم برای بهار تنگ شده سلام امسال در شهر قم یک برف حسابی امده است اگر ببینید تعجب می کنید کل حیاط خانه ی ماپراز برف است و ادم برفی هم که درست کردم امروز مدرسه ام تعطیل بود وقتی فهمیدم خیلی خوش حال شدم به توری که داشتم بال در می اوردم   ...
16 آذر 1394

جشواره ی سرود

من اودم بچه ها با خبرای زیبا من قرار در جشواره ی سرود شرکت کنم به نظر شما شرکت کنم؟ اسم سرودش گل های خندان و نماز است. قشنگه بچه گونم نیست.                                                                      حالا من چه خاکی توسرم کنم ...
22 آبان 1394

سیزده ابان

امروز من و دوستانم پرچم هایی را که درست کردیم مثل پرچم عربستان و اسرایل و امریکا را در اتش سو زاندیم و تکه های سوخته شده در هوا پخش شدن و سپس به ما جایزه دادن و ما کلاس رفتیم.چه قدر خوش گذشت راستی جلوی در کلاس ما پرچم امریکا بود و ما از روی ان می گذشتیم ...
13 آبان 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دلخسته عشق می باشد