شمال -بابلسر
در این دوروز خاطرات زیبایی برای من به وجود امد روز جمعه شب ان به عروسی رفتیم و فردا شنبه ساعت 6:45 دقیقه حرکت کردیم به شهر بابلسر کنار دریا اول تهران را گذراندیم و سپس از جاده ی هراز شروع به حرکت کردیم جادهی قشنگی ولی پیچ و خم بدی داره و همین طور حرکت کردیم و روستاها را پشت سر هم گذراندیم تا به بابلسر رسیدیم بعد رفتیم تا ویلا اجاره کنیم مثل اتاق اتاق بود ولی باغش یا همان حیاطش زیبا بود
فقط گل نبود درخت نارنج پرتقال ونارنگی بود ان هم بزرگ
بعد ازان که ویلاپیدا کردیم غذا خوردیم و استراحت کردیم .رفتیم دریا من با یک چوب اسم خودم را روی ماسه ی گلی نوشتم
من با قایقی که لب ساحل پارک شده بود عکس انداختم
پدر بزرگم گفت بریم قایق سواری مامانم و مادربزرگم نیامدند به خاطر همین من و بابام و پدر بزرگم رفتیم قایق سواری اول به ما جلیقه دادند من هم باجلیقه این شکلی شدم
بعد هم رفتیم قایق سواری ان قند حال داد به من که خوش گذشت
روز دوم هم رفتیم دریا و سپس من وارد اب شدم وای شنا کردم
روز سوم همتوی ساحل نشستم وبا موبایل بازی می کردم
راستی ما باغ وحش هم رفتیم
لک لک پشت سر من است
بعد از این کار ها غذا خوردیم و رفتیم خانه ی خالم و یک شب هم ان جا ماندیم و امدیم قم راستی برگشت به تران از جاده ی فیروز کوه امدیم جاده اش زیبا بهتر از هراز.